سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عاشقانه ها
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
  مهدی حق شناس[191]
 

پس از اَفرینش اَدم خدا گفت به او: نازنینم اَدم.... با تو رازی دارم !.. اندکی پیشتر اَی .. اَدم اَرام و نجیب ، اَمد پیش !!. ... زیر چشمی به خدا می نگریست !.. محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست . نازنینم اَدم!!. ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ) !!!.. یاد من باش ... که بس تنهایم !!. بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !! به خدا گفت : من به اندازه ی .... من به اندازه ی گلهای بهشت .....نه ... به اندازه عرش ..نه ....نه من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !! اَدم ،.. کوله اش را بر داشت خسته و سخت قدم بر می داشت !... راهی ظلمت پر شور زمین .. زیر لبهای خدا باز شنید ،... نازنینم اَدم !... نه به اندازه ی تنهایی من ... نه به اندازه ی عرش... نه به اندازه ی گلهای بهشت !... که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش

   نویسندگان وبلاگ -گروهی
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 221
بازدید دیروز : 3
کل بازدید : 192261
کل یادداشتها ها : 304

نوشته شده در تاریخ 92/1/8 ساعت 12:16 ع توسط مهدی حق شناس


نام خدا را گویم که کریم و بخشنده است و تنها


اربابیست که برای فقیران مهربان است

 

2-گوش کن تا از درد فقیری بگویم ,از درد دل و


اشک چشم بگویم

 

3-دنیا دو دسته اند : ارباب و فقیر,یک عده گرسنه


اند و یک عده سیر


 

4-اگر جایی یک پولدار سیر شکم دیدی ,بدان که


دور و برش چند فقیر  بی پول وجود دارد


 

5-نون در آوردن سخت است مانند دو ماهیگیر که


یکیشان ماهی رابگیرد و دیگری شن و ماسه ته


آب را

 

6-اگر ماهی بین دو ماهیگیر تقسیم میشد دنیا به


چشم ماهیگیری که شن نصیبش شد نمایی

 

دیگرداشت


 

 


 

7-آدم در قدیم اینقدر حریص نبود و برای مال دنیا طمع نداشت

 

8-به خاطر همین است که فقیری درمان ندارد و چون درمان ندارد تو به فکر درمانش افتاد

 

9-بچه که بودیم با شلوار های مندرس و کنهه میچرخیدیم و دور خانه ی اربابها و پولدارها می گشتیم

 

-10-بچه های پولدار خربزه میخوردند و ما پوست خربزه ی آنها را میخوردیم تا مزه خربزه را بچشیم و گناه ما این بود که پول نداشتیم

 

11-روی پیشانی ما مهر فقیرر داشت و انگار نوشته بود که  شبها شام برای خوردن نداریم-

 

12-نشیمن شلوار ما پراز پینه بود و دلمان برای برنج طارم و خوب لک زده بود-

 

13-از گرسنگی در ایوان نشسته و میخوابیدیم و در خواب نقشه های بزرگ میکشیدیم-

 

14-خمیر در کاسه خشک میشد و خراب میشد و فقارت همه جای خانه ی مارا گرفته بود

 

15-در صندوق برنج و آذوقه ی ما موش با عصا راه میرفت و مادر ما از بد بختی و بی پولی عذاب میکشید-

 

16-مهمان برایمان می آمد و ما آجیل نداشتیم و با سیلی صورت خودمان را سرخ نگه میداشتیم و آبرو داری میکردیم

 

17-فقط چراغ معرفت روشنی داشت و کسانی که به کمک در کارها می آمدندبا غیرت و بدون چشم داشت کار میکردند

 

18-مهر و محبت مرحم دل میشد و غم و غصه کم رنگ  بود

 

19-ای فقیری الهی بمیری و تو را در سر کوچه ی ما بکشند

 

20-در قدیم دستهای مردم از پول خالی بود و در محل چند نفر پولدار بودند-

 

21-یک چیزی راهرگز از یاد نمیبرم و اگر وضع مالی من خوب شود فخر نمیفروشم-

 

22-پدرم  با خجالت یک بهانه برای بی پولی آورد و از دوست پولدارش پول قرض خواست

 

23-دوستش قرض نداد و گفت پول ندارم ...آری سیر درد دل گرسنه را نمیفهمد

24-دیدم که پدرمم از خجالت اشکش جاری شد و از بی پولی از پیشانی اش دود بلند شدعصبی شد

25-پدرم میگفت: خدایا من هم بنده ی توام  پس چرا شرمنده ی زن و بچه ام  میشوم

 

26-ز بس که ارباب ها  زمین های خود را نمیتراشیدند مردم زمانه ناشی و نابلد بودند

 

27-اربابها به عقل و عقاید مردم قفل میزدند و درب خانه خود را با طلا آراسته میکردند

 

28-دار و ندارمن یک خانه یک در بود  و یک گوساله کوچک و غم و غصه ام دوش به دوشم وجود داشت

 

29-یک شب که خیلی دردسر داشتم  شبی بود که طلبکارم آمد جلوی خانه ام

 

30-با داد و بیداد چراغ دلم را خاموش کرد و گوساله و آبروی مرا به جای طلبش برد

 

31-کسی که بد شانس و فقیر است هر جوری نان درست کند نانش میسوزد

 

32-از فقیری شیر(با فهم و قدرت)هم که باشی روباه (ابله و نادان) خوانده میشوی

 

33-ای فقیری الهی گرسنه و آرزو به دل جلوی خانه ات جان بدهی

 

34-روز مردن که روز آخر زندگی من است  معلوم است که بازهم از فقیری بی کسم

 

35-تا بودیم کسی خواهان ما نبود و کسی متوجه وجود ما نمیشد

 

36-گر به زبان مرده شور نگاه کنی خسته که میشود روح من و پدر و مادرم را لعنت میکند

 

37-با دقت مرا نمیشورد وفکر میکند برایش دردسر هستم

 

38-کامل و خوب نمیشوید و پارچه ی سفید را دورم میپیچد تا زود تر  کارم تمام شود

 

39-ملای محل  آنجوری که برای اربابان و پولداران نماز  میت میخواند برای من نمیخواند

 

-تابوتم به سوی قبر میدود , دیگر خسته شدم  و تن من  برای  دفن شدن  ومردن هلاک است-40

 

41-روز مرگ من هم قبرم  مثل خودم خواهان و روشنی ندارد و میترسم در دیار باقی هم همینطور باشد

 

ا42-ی فقیری این دم آخر هم مرا رها نمیکنی ؟؟؟؟ روز مرگم هم باید با تو دست و پنجه نرم کنم؟؟؟؟؟

 

43-اما وقتی که روز مردن ارباب و پولدار هاست زیر تابوت پر  است از رعیت و پشت مردم زیر تابوت قوز میکند

 

44-مرده شور هم برای شستن پولدار آرام و قرار ندارد و برعکس روز مرگ من, مردم برای شستن فرد پولدار صف میکشند

 

45-ارباب و پولدار که هیچ ,اگر زنهایش هم بمیرند فقرا و مردم برایش سیاه  میپوشند تا عزادار باشند

 

46فقیر و مردم  رعیت از گریه برای پولداران تمام بلوز خود را خیس اشک میکنند و آدم که  به این کارتوجه میکند                   دیوانه  میشود-

 

47-ای فقیری الهی دلت آتش بگیرد ,چون به خاطر وجود تو پولدار ها ما فقرا را خل و دیوانه میدانند

 

48-ای فقیری الهی پسرت بمیرد و یا شب عروسی اش شب عزای تو باشد

49-فقیری اگر زیاد نباشد برکت است و سلامتی بالاترین نعمت است-

50-دل ارباب و پولدار بعد مرگ دنبال مال و منالشان است و به فکر جاه و جلال خود می افتند-

 

51--در قبرستان وضع فقیر و پولدار یکی است و جای هردو یک وجب خاک است-

 

52-کفن هردو   هم اندازه است  ولی خوبی وبدی است که در دنیا و خاطرات می ماند

 

53--اسکندر مقدونر که جهانگشا و با قدرت و عظمت بود

 

54-اگرچه پول و طلا داشت ودر کاخش قالی های باارزش وجود داشت اما روز مرگش دستانش خالی بود-54

 

55-اما امام علی (ع) شاهی بود که فقیرانه می زیست چشمانش از غم فقیران خواب نداشت

 

56-نیمه شب نان و خرما به دوش میگرفت و به فقرا میداد

 

57-به خاطر همین است که امام علی(ع) شاه دو جهان و الگوی جوانمردان  است

 

58-خدایا چند آرزو دارم که از تو میخواهم به آبروی فقرای آبرومند آرزویم را برآورده کنی

 

59-دستان جوانمرد و پهلوان (بخشنده ) از پول خالی نباشد و دستش جلوی ناجوانمردان دراز نشود

 

60-جوانمرد بی حرمت و بیچار و   محتاج به نامرد نشود-

 

61-مرد بخشنده و بزرگ هیچ وقت کوچک نشود چون نیازمندان به دستش نگاه دوخته اند

 

62 - خدایا فقیران را محتاج نامردان  مکن و دل چشم انتظاران را سرد نکن








  پیام رسان 
+ راه که میروی ، عقب می مانم نه برای اینکه نخواهم با تو همقدم باشم میخواهم پا جای پایت بگذارم و مواظبت باشم میخواهم ردپایت را هیچ خیابانی در آغوش نکشد . . . تو فقط برای منی !

+ سلام به زودی ادرس وب لاگم تغییر می کند دوستان برای همراهی من به ان بروید

+ سلام چرا محدویت دارم در امکانتات وبلاگم

+ شبتون خوش بای

+ برای بار اول با انگشتم زدم توی چشم دشمن<a http://upload7.ir/images/36805737836914191203.jpg

+ گلهای بهشت سایبانت / یک دسته ستاره ارمغانت یک باغ از گلهای نرگس / تقدیم وجود مهربانت.

+ سخت است که دور از رخ دلدار بمیرم / از حسرت گل در صف گلزار بمیرم درد است مرا ، کز غم هجران تو دلبر / باشی تو طبیب و من بیمار بمیرم

+ سلام یکبار بیا به وبم اگه خوب بود کامنت بگذار واگه بد بود بازهم بگذار منتظر حضور پوررنگ شما دروبم هستم

+ یه سنگ کافیست برای شکستن یه شیشه! یه جمله کافیست برای شکستن یه قلب! یه ثانیه کافیست برای عاشق شدن! یه دوست مثل تو کافیست برای تمام زندگی

+ توی زندگی افرادی هستند که مثل قطار شهربازی می مونن، از بودن با اونا لذت می بری، ولی باهاشون به جایی نمی رسی




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ